مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفتاد
زمان ارسال : ۱۲۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 14 دقیقه
- سلام!
عطا کاغذهای جلوی دستش را خیلی آرام به کناری گذاشت و خیرهی مرد بلند قد مقابلش شد. پلکهایش را کمی با تعجب بهم زد و هر بار مردی را دید که یک پیراهن سبز خیلی کمرنگ را به روی شلوار کرم رنگی پوشیده بود. کاملا آراسته و مرتب. عطا آنقدر جا خورده بود که هنوز سلام نکرده بود. معین دو قدم به داخل برداشت.
- اومدم یه مقدار باهاتون صحبت کنم... اگه اجازه بدید!
مرتضی نگاهی میانشان رد و بد
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
نکنه هنوز خبر نداری؟😳رمان جدیدم کاملا رایگانه!! تازه نیومده داره کلی میترکونه و محبوب ترین شده☺️ رمان «دومینو» رو حتما به کتابخونه اضافه کن💚 یه عاشقانهی قشنگ قراره بخونی💋
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
من دخترامو راحت شوهر نمیدم🥲
۳ ماه پیشایلما
10فکرکنم عطا داره رام میشه😜معین ودست کم گرفتی عطاجون😁کم ک داره مرتضی ولی دوسداشتنی و وراج🤣🤣یه ژانر ک رضا و ستاره یه دل وقلوه بدن بهم🫠😂اره والااینجا خیلی خوش میگذره انگاری پخش زنده س رمانت عزیزم😍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عه؟ یعنی رضا و ستاره اوکی میشن بالاخره؟ خدا از زبونت بشنوه حقیقتا دلم میخواد😅
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی خیلی لطف داری😍 واقعا خیلی خوشحالم که صحنههای رمان براتون قابل دیدنه😍
۴ ماه پیشنسترن
10بیست👌حرف نداری 😘
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت مرسی😍💚
۴ ماه پیشایلما
00رو خرابه های دماغ من آشیونه بسازی🤣🤣🤣وای دمتگرم مرتضی جات خالی بود چه فیلمی سر دماغش درآورد 😂😂🤦 ♀️
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرتضی به طور همزمان هم رو اعصابه هم بامزهاس😂 بچه با استعدادیه
۴ ماه پیشمریم گلی
00چقدر این اختلاف سن رو توی صورت این بنده خدا میزنه ،الان عطا جان توخودت توی سن معین دوتا بچه هم داشتی درست ،اما واقعا با سحر زندگی عاشقانه ای رو تجربه کردی ؟سعی کن معین رو بهتر بشناسی تا همش ایراد بگیر
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سحر که قند و نباتشه😂😂😂 حالا دعواشون هم میشه دیگه طبیعیه بعد سی و پنج سال سر بچهها مدام دعوا کنن. ولی واقعا معین دوماد خوبیه باید قدرش رو بدونه🙁👌🏻شبیه معین که نمیتونه پیدا کنه
۴ ماه پیشمریم گلی
00فکر کنم معین بیچاره یه کم از همه طرف بد آورده ،بحثش با فریال وقهر کردنش ،دخالت معصومه و یه جورایی خرابکاری بیشتر توی رابطه معین و فریال ،ودرآخر چاپلوسی مرتضی ،کار رو بیشتر خراب کرده ممنونم نویسنده جان
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا هم یه دفعه بد آورد🥺 البته قهر فریال رو نباید جدی گرفت😄 حالا درسته عصبی شد، دعواش کرد ولی خیلی معین رو دوست داره😍 منم از همراهی تو ممنونم🥰💚
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 4-با عروسی گلشن و فرهاد و یا شایدم یه اتفاق که قرار تو خماری بمونیم😛😁5-فکر نکنم 6-اگه داشته باشه همینم بامزه اش کرده😉7-طنز 8-مرتضی رو میکشت معین آمد و نفهمید وگرنه مرتضی مرده بود الان😛😁
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خب اگه با عروسی فرهاد و گلشن تموم بشه یعنی قراره اتفاقی توی اون مراسم بیافته؟؟؟😧
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00من فریال خیلی دوستش دارم نمیدونم چرا حتی از گلشنم بیشتر🙈شخصیت مورد علاقه من❤️آره مراحلشو باید طی کنه ولی تهش باید بهم برسن😛😁3️⃣ 2-نمیدونم 3-فکر حاج محسن باید وارد عمل بشه زبون بزاره🙃
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
از بس مهربونه😍 بابای معین هم اسمش حسین هست🙈
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00قربونت خیلی عشقی 💋❤️مرتضی از چه کلمه ای استفاده کرد تازه معین به اون باکلاسی نمی دونست انتضار ازش نمی رفت که همچین کلمه ای بگه🤣برای همین خل بازی اش که دوستش دارم میگفت رو دماغ شکسته من لانه ساختی🤣
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
کسی چه میدونه خب؟ شاید مرتضی مطالعهاش زیاده😂
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00اولا که فکر کردن نیست واقعا اینجا خوش میگذره 😍دوم الان پارت های مونالیزا و متهم باهم برابر شده دقت کردین؟ دوتاشون 70 پارت هستن😍قربونت بشم تو این همه مینویسی یه کامنت حقته واقعا 💋❤️
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به خوش میگذره😍 متهم داره تموم میشه🥲 فاطمه جانم ان شاالله با یه اثر خفن تر میاد😍
۴ ماه پیشما
00عالی هستی😍❤❤
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت😍💚
۴ ماه پیشPrya
00۲هرچی خودت دوس داری🤭۳نه فعلا زوده بزار معین یکم اذیت شه کم فرهادو دق دادی۴حس میکنم از هم جدا میشن واسه یه مدت۵واای اون روز اگه برسهههه😍بسی دلم خنُک می شود۶کاش همون مرکزترک اعتیادمیموندفعلا پاک نشده
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
راستش رو بخوای زورم به معین نمیرسه چون ابدا به اندازهی فرهاد رمانتیک نیست🤔 یعنی بخوام اذیتش کنم فقط عصبی میشه وگرنه غمگین نمیگرده🤔 مرتضی هم زمان میبره تا کامل از سرش بیافته این رفتارها😅
۴ ماه پیشPrya
00اگه یه روز بخوای رمانات رو چاپ کنی حیف میشه بنظرم،چون این اطلاعیه ها و حرفایی که میزنی ادمو بیشتر جذب نوشته ها میکنه و حیفه که تو کتاب نمیره واسه ماهایی که میشناسیمت یه طوری انگار یه چیزیش کمه🥲💔
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی از لطفی که به اطلاعیههام داری😍 دیگه وقتشه خودم رو از این به بعد به عنوان نویسنده و اطلاعیه نویس معرفی کنم😂
۴ ماه پیشپرنیا
10ما قدردان قلم زیبات هستیم آزاده جونم ،منکه از خوندن هرپارت کلی کیف میکنم و لذت میبرم😍😍 اونایی هم ک کامنت نمیذارین ازین کامنت بعنوان تشکر استفاده کنین😂😂 ترفنداینستاطور🤭
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم از لطفت عزیزم😍💚 اونایی که کامنت نمیذارن خسته تر از این حرفا هستن که حتی لایک کنن😅
۴ ماه پیشم
00این دیگه منطقی ترین گفتگویی بود که از عطا انتظار میرفت نصف حرفاشم درست بودوحق داشت ،۵،بله ممکنه
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
منم کاملا بهش حق میدم🙁👌🏻
۴ ماه پیش
نیلوفرسامانی
00ولی خانواده ها واقعا دارن زیادی سخت میگیرن...😔